پایگاه خبری حیات، شهین مردانی: در یک قرن گذشته، جهان روی دور باطل جنگ و صلحِ نیمبند چرخیده است؛ از جنگهای جهانی اول و دوم گرفته تا جنگهای منطقهای در خاورمیانه، آفریقا و اروپای شرقی. هرچند روایت رسمی پایان هر جنگ با امضای توافقنامه و رژه پیروزی بسته میشود، اما واقعیت میدانی چیز دیگری است: جنگ حتی پس از خاموش شدن سلاحها ادامه دارد؛ نه در میدان نبرد، بلکه در زندگی سربازان بازگشته و خانوادههایی که عزیزانشان را از دست دادهاند. بنابراین دولتها ناچارند به این پرسش پاسخ دهند که بهای «فداکاری» را چگونه میپردازند؟ سربازی که با نقص عضو یا آسیب روانی به خانه بازمیگردد، یا مادری که فرزندش را در جبهه از دست داده است، چه جایگاهی در سیاستهای اجتماعی و اقتصادی کشور دارد؟ همین پرسش، طی دهههای اخیر باعث شکلگیری مجموعهای از سیاستهای حمایتی در سراسر جهان شده است؛ از ایجاد وزارتخانهها و صندوقهای ویژه برای کهنهسربازان در ایالات متحده و انگلیس گرفته تا قوانین جامع حمایت از خانواده شهدا در روسیه، چین و کشورهای منطقه، تقریباً همه دولتها شکلهایی از حمایت مادی و معنوی را در دستور کار دارند. خدمات درمانی رایگان، مستمری بازنشستگی، اولویت در اشتغال و آموزش، وام مسکن و معافیتهای مالیاتی تنها بخشی از این حمایتهاست.
برخی کشورها این حمایتها را بهعنوان «تعهد اخلاقی و ملی» تعریف کردهاند و برخی دیگر آن را راهبردی برای جلوگیری از نارضایتی اجتماعی و فروپاشی روحیه نیروهای مسلح در جنگهای آینده میدانند. میزان و کیفیت این حمایتها در کشورهای مختلف، یکسان نیست. در برخی کشورها، مجروحان جنگ با یک کارت ویژه میتواند از خدمات درمانی رایگان، اولویت استخدام و وام مسکن بهره ببرد؛ در برخی دیگر، مجروحان و خانوادههای جان باختگان حتی برای دریافت ابتداییترین حقوق قانونی خود باید سالها در صف ادارات بمانند. همین تفاوتهاست که بررسی تطبیقی تجارب جهانی را ضروری میکند.
در نگاه تطبیقی به تجربه کشورها طی یک قرن اخیر، آنچه بیش از همه جلب توجه میکند، تفاوت در شیوه برخورد با بازماندگان جنگ است؛ تفاوتی که از نظامهای جامع حمایت تا سیاستهای ناکارآمد و ناقص امتداد مییابد. الگوهای حمایتی در بیشتر کشورها حول چند محور اصلی شکل گرفتهاند: درمان و بازتوانی جسمی و روانی، آموزش و اشتغال، مستمری، بیمه و سایر حمایتهای اجتماعی که ضروری است. مرور تجربه کشورهای غربی، آسیایی و بهویژه کشورهای منطقه نشان میدهد که عدالت پس از جنگ تنها در بازسازی و جبران مادی خلاصه نمیشود، بلکه در نوع نگاه و رفتار با کسانی معنا پیدا میکند که بهای امنیت و تمامیت ملی را پرداختهاند. هرچند دامنه و کیفیت این خدمات در کشورها متفاوت است، اما یک حقیقت مشترک وجود دارد: در هر کجا که فداکاری برای وطن معنا دارد، حمایت از سربازان نیز به عنوان یک تعهد ملی پذیرفته شده است.
ایالات متحده آمریکا؛ کاملترین نظام حمایت از کهنهسربازان جهان
در ایالات متحده، حمایت از نظامیان و خانوادههای آنها یکی از گستردهترین و نهادینهترین نظامهای رفاهی در جهان به شمار میرود. «وزارت امور کهنهسربازان (U.S. Department of Veterans» مجموعهای از خدمات مالی، درمانی و اجتماعی را برای افرادی که در دوران جنگ یا مأموریتهای نظامی خدمت کردهاند ارائه میدهد. این خدمات شامل جبران نقص یا معلولیت ناشی از خدمت، مستمری بازنشستگی، بیمه، وام مسکن، مراقبتهای بهداشتی، آموزش و توانبخشی است. یکی از مهمترین ابزارهای این حمایتها، قانون «GI Bill» است که از زمان تصویب آن در دهه ۱۹۴۰ تاکنون، نسلهای متعددی از سربازان و خانوادههای آنها از آن بهرهمند شدهاند. نسخههای جدید این قانون هزینه شهریه دانشگاه، کتاب، مسکن و حتی آزمونهای مهارتی و گواهینامههای شغلی را پوشش میدهد.
در صورتی که سربازی در اثر خدمت نظامی جان خود را از دست دهد یا دچار ناتوانی دائم شود، اعضای خانوادهاش از جمله همسر و فرزندان میتوانند از مزایای آموزشی برنامه Survivors’ and Dependents’ Educational Assistance (DEA) برخوردار شوند. همچنین کهنهسربازانی که در خارج از خاک آمریکا زندگی میکنند یا نیاز به درمان مرتبط با آسیبهای خدمت دارند، میتوانند هزینههای خود را از طریق برنامهی Foreign Medical Program (FMP) دریافت کنند؛ برنامهای که هزینه خدمات درمانی مرتبط با معلولیت ناشی از خدمت را در خارج از کشور پرداخت میکند.
تا سال ۱۹۵۶ بیش از ۷.۸ میلیون نفر از این تسهیلات آموزشی استفاده کردند و به باور اقتصاددانان، این برنامه نهتنها موجب ارتقای سطح زندگی کهنهسربازان شد بلکه سهم چشمگیری در افزایش سرمایه انسانی و رشد اقتصادی آمریکا داشت. قانون اصلی در سال ۱۹۵۶ منقضی شد، اما در سالهای بعد با تصویب قانون کمک آموزشی پس از ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۸) و قانون دائمی G.I. Bill (۲۰۱۷)، حمایت از کهنهسربازان به یکی از ارکان پایدار نظام رفاهی ایالات متحده تبدیل شد. این شبکه خدماتی که از دل تجربههای تلخ جنگ جهانی دوم شکل گرفته، امروز به الگویی جهانی برای حمایت از کهنهسربازان تبدیل شده است.
کانادا؛ کرامت کهنهسربازان در قلب قانون
نظام حمایتی کانادا از نظامیان و خانوادههای آنها، در قالب نهادی به نام اداره امور کهنهسربازان (Veterans Affairs Canada – VAC) سازماندهی شده است. این نهاد مجموعهای از خدمات جامع را در حوزههای بهداشت و درمان، بازتوانی جسمی و روانی، حمایت مالی و مشاوره اجتماعی ارائه میدهد. تسهیلات VAC شامل مراقبتهای پزشکی، برنامههای توانبخشی، مستمری بازنشستگی ویژهی کهنهسربازان (Veteran’s Pension) و کمکهزینههایی برای خانوادهها و وابستگان سربازان میشود. برای مجروحان دارای معلولیت، دولت کانادا علاوه بر حمایت درمانی، کمکهزینههایی ویژه مانند Clothing Allowance (پرداخت برای پوشاک تخصصی مرتبط با شرایط جسمی) و تسهیلاتی برای سازگاری محیط زندگی با وضعیت جسمانی آنها فراهم کرده است.
چارچوب حقوقی این حمایتها در قالب قانون حقوق کهنهسربازان (Veterans’ Bill of Rights) تعریف شده که بر حفظ کرامت، احترام، و رفتار منصفانه با سربازان بازگشته و خانوادههای آنها تأکید دارد. دولت همچنین از طریق برنامههای ویژه از کهنهسربازانی که در خارج از کشور اقامت دارند نیز پشتیبانی میکند تا از خدمات درمانی و مشاورهای محروم نمانند.
تجربه کانادا نشان میدهد که این کشور، برخورد با کهنهسربازان را صرفاً بهعنوان یک وظیفه رفاهی نمیبیند، بلکه آن را بخشی از تعهد اخلاقی و هویتی خود در قبال خدمتگزاران ملت میداند.
نظام حمایت از کهنهسربازان در استرالیا؛ از درمان تا بازتوانی کامل
در استرالیا، حمایت از نیروهای نظامی و خانوادههای آنها در قالب قانون «بازتوانی و جبران نظامی» (Military Rehabilitation and Compensation Act - MRCA) سامان یافته است. این قانون مجموعهای جامع از خدمات را برای اعضای نیروهای دفاعی، بازماندگان و خانوادههای آنها فراهم میکند از مراقبتهای درمانی و توانبخشی گرفته تا حمایت مالی، آموزشی و اشتغال که تنها بخشی از آنهاست.
بر اساس این قانون، وزارت امور کهنهسربازان استرالیا (Department of Veterans’ Affairs - DVA) اجرای طرحها و ارائه خدمات حمایتی را برعهده دارد. یکی از ابزارهای کلیدی این نظام، کارتهای درمانی ویژه مانند White Card است که به کهنهسربازان یا وابستگان آنها اعطا میشود. این کارت دسترسی به خدمات پزشکی و درمانی رایگان یا یارانهای را برای افرادی که معلولیتشان ناشی از خدمت نظامی تشخیص داده شده، فراهم میکند.
افرادی که خارج از استرالیا زندگی میکنند نیز میتوانند از برخی مزایای درمانی برخوردار شوند، مشروط بر آنکه نوع بیماری یا آسیب آنها در فهرست رسمی «شرایط مورد پذیرش دولت استرالیا» قرار داشته باشد. این خدمات شامل درمانهای مرتبط با آن وضعیت خاص، دارو و مراقبتهای توانبخشی است که با هماهنگی DVA در خارج از کشور ارائه میشود.
نظام بازتوانی نظامیان در استرالیا بر پایه فلسفهای بنا شده است که در آن، سلامت جسمی و روانی سربازان و خانوادههایشان بخشی از امنیت ملی تلقی میشود؛ رویکردی که این کشور را در میان نظامهای پیشرو حمایت از کهنهسربازان در جهان قرار داده است.
اوکراین؛ حمایت همهجانبه از مدافعان وطن و خانوادههایشان
اوکراین یکی از گستردهترین نظامهای حمایتی در میان کشورهای درگیر جنگ را برای کهنهسربازان خود ایجاد کرده است. بر اساس قوانین ملی و دستورالعملهای وزارت سیاست اجتماعی، این کشور مجموعهای از امتیازات مالی، درمانی، آموزشی و اجتماعی را در اختیار رزمندگان بازگشته قرار میدهد. دارندگان گواهی رسمی خدمت (UBD Certificate) میتوانند از خدماتی چون یارانه ماهانه، تخفیف در هزینه درمان و دارو، استفاده رایگان از حملونقل عمومی، مرخصی اضافی کاری، اولویت در استخدام و تسهیلات ویژه مسکن و انرژی بهرهمند شوند. دولت همچنین برای خانوادههای نظامیانی که در جنگ جان باختهاند، مستمری ماهانه، حمایت خانوادگی و کمک در تأمین مسکن در نظر گرفته است.
کهنهسربازان اوکراینی حق دارند هر دو سال یکبار بهصورت رایگان در مسیرهای بینشهری (زمینی، ریلی، هوایی یا دریایی) سفر کنند یا سالانه از تخفیف ۵۰ درصدی بهرهمند شوند. افزون بر این، در بسیاری از شهرها حملونقل عمومی برای آنها رایگان است. در حوزه اشتغال و معیشت، قانون، اولویت استخدام و حفظ موقعیت شغلی را برای کهنهسربازان تضمین کرده و به آنان مرخصی با حقوق تا ۱۴ روز اضافی در سال میدهد. برای رزمندگانی که در جریان خدمت دچار آسیب جسمی یا روانی شدهاند، غرامت صددرصدی ازکارافتادگی و برنامههای بازتوانی ویژه پیشبینی شده است.
در حوزه مسکن نیز دولت اوکراین با اجرای برنامهی «eOselya»، امکان دریافت وام مسکن با نرخ بهره ترجیحی بین ۳ تا ۷ درصد، پیشپرداخت فقط ۱۰ درصد و بازپرداخت تا ۲۰ سال را فراهم کرده است. همچنین فرزندان کهنهسربازان میتوانند از آموزش رایگان یا یارانهای در دانشگاهها و مراکز حرفهآموزی بهرهمند شوند. تجربه اوکراین نشان میدهد که در کشوری درگیر جنگ، حمایت از رزمندگان نه تنها یک سیاست اجتماعی، بلکه بخشی از بازسازی ملی و بازآفرینی امید در جامعه محسوب میشود.
ژاپن؛ کشوری که هنوز به سربازان جنگ احترام میگذارد
دولت ژاپن با وجود گذشت دههها از پایان جنگ جهانی دوم، همچنان به حمایت از کهنهسربازان و خانوادههای آنها ادامه میدهد. این حمایتها بخشی از سیاست قدیمی «تکریم خدمت نظامی» است که ریشه در فرهنگ وفاداری و فداکاری ژاپنی دارد. سربازانی که در جنگ آسیب دیدهاند از مستمری مادامالعمر، پوشش کامل درمانی و توانبخشی رایگان برخوردار میشوند. علاوه بر این، دولت هزینههای تجهیزات پزشکی، حملونقل درمانی و مراقبتهای روانی را نیز پرداخت میکند تا زندگی آنها تا حد ممکن به حالت عادی بازگردد.
خانوادههایی که اعضای خود را در جنگ از دست دادهاند نیز از حمایت ویژه برخوردارند. دولت برای بازماندگان مستمری ماهانه، کمکهزینه مسکن و تخفیف در مالیات و هزینههای تحصیل فرزندان در نظر گرفته است. فرزندان جانباختگان در اولویت دریافت بورسیههای تحصیلی قرار دارند و برخی شرکتهای خصوصی نیز در چارچوب همکاری با دولت، فرصتهای شغلی ویژهای برای آنها فراهم کردهاند. مجموعه این سیاستها نهتنها اقدامی حمایتی، بلکه تلاشی فرهنگی برای حفظ احترام به فداکاران جنگ در حافظه جمعی جامعه ژاپن است.
عراق؛ مستمری جنگ میان سنت، سیاست و بیثباتی
در عراق، پرداخت مستمری و جبران خسارت به کهنهسربازان و خانوادههای کشتهشدگان سابقهای طولانی دارد؛ سنتی که از دوران حکومتهای پیشین تا امروز ادامه یافته، اما هرگز از نوسان و تغییر در امان نبوده است. میزان پرداختها، نحوه اجرا و گروههای مشمول، همواره متأثر از شرایط سیاسی، اقتصادی و حتی امنیتی کشور بودهاند.
در دورههای مختلف، دولت مرکزی و همچنین گروههای شبهنظامی نظیر «الحشد الشعبی» (نیروهای بسیج مردمی) صندوقها و طرحهایی برای حمایت از خانواده شهدا و مجروحان اعلام کردهاند. با این حال، اجرای منظم و میزان واقعی پرداختها، اغلب تابعی از وضعیت بودجه، تغییر دولتها و توازن قدرت در ساختار سیاسی عراق است.
تجربه عراق نشان میدهد که اگرچه پرداخت مستمری به رزمندگان و خانوادههای آنها در این کشور ریشهای تاریخی دارد، اما نبود ثبات نهادی و شفافیت مالی، این سنت دیرینه را از یک نظام حمایت اجتماعی پایدار به سازوکاری سیاسی و ناپایدار تبدیل کرده است.
ترکیه؛ نظام حمایتی منسجم برای جان باختگان
ترکیه از جمله کشورهایی است که حمایت از خانوادههای جان باختگان جنگ و جانبازان را در قالب قوانین شفاف و ساختار نهادی منظم دنبال میکند. این نظام رفاهی، مجموعهای گسترده از خدمات اجتماعی را در بر میگیرد؛ پرداخت مستمری و کمکهای درمانی و توانبخشی گرفته تا اولویت در آموزش، اعطای بورسیه تحصیلی، تسهیلات ویژه برای مسکن و اشتغال، و معافیتهای مالی از جمله آنهاست.
بخش عمده این خدمات توسط وزارت خانواده و خدمات اجتماعی و نهادهای نظامی اجرا میشود و جزئیات آن در قوانین و بخشنامههای رسمی دولت مشخص شده است. ترکیه با چنین چارچوبی، تلاش کرده حمایت از رزمندگان و خانوادههای آنها را نه صرفاً بهعنوان یک وظیفه رفاهی، بلکه بهمثابه بخشی از هویت ملی و وفاداری نهادی به خدمتگزاران کشور تعریف کند.
لبنان؛ حمایت نیمبند میان بحران و نیاز
در لبنان، دولت در کنار سازمانهای غیردولتی و خیریه تلاش میکند از کهنهسربازان و خانوادههای قربانیان جنگ و انفجارها حمایت کند. این حمایتها شامل پرداخت کمکهای نقدی، ارائه مراقبتهای پزشکی ویژه و اجرای طرحهای اجتماعی برای بازتوانی آسیبدیدگان است. با این حال، ضعف نظارت دولتی، کمبود منابع و فشارهای اقتصادی مزمن باعث شده این برنامهها کارآمدی محدودی داشته باشند.
در ماههای اخیر، دولت لبنان برنامهای برای پرداخت غرامت به خانواده قربانیان حملات نظامی اجرا کرده و همچنین طرح «کمک نقدی فوری» را برای حدود ۲۵۰ هزار خانواده آسیبدیده از جنگ به اجرا گذاشته است. با وجود این اقدامات، گزارشهای نهادهای خیریه نشان میدهد که بخش زیادی از خانوادهها هنوز از خدمات درمانی، مسکن و حمایت مالی کافی برخوردار نیستند و بسیاری از وعدههای دولت در مرحله اجرا با تأخیر مواجه شده است.
اردن؛ حمایت قانونی و مادی از خانواده جانباختگان با فرمان پادشاه
اردن قوانینی دارد که حقوق بازنشستگی نظامیان را تعریف کرده و به خانواده جانباختگان معاضدت فوری (Ex-Gratia) پرداخت میکند. مجلس و حکومت گاهی بستههای جبرانی را تصویب میکنند تا حمایت اقتصادی و اجتماعی از خانوادههایی که اعضای خود را در خط مأموریت از دست دادهاند، تأمین شود.
بهطور مثال، «صندوق اعتباری نظامی» (Military Credit Fund) قانون خود را اصلاح کرده تا خانواده نیروهای ارتش و امنیتی که در حین ماموریت جان باختهاند بتوانند از خدمات این صندوق بهرهمند شوند و از وام بدون بهره استفاده کنند. همچنین، در مناسبتهایی مانند ایام رمضان، ایام عید و روزهای ملی، کاخ سلطنتی مبلغی معین را به خانواده جانباختگان اختصاص میدهد.
کهنهسربازان در جهان؛ از مستمری تا کرامت اجتماعی
در بسیاری از کشورهای جهان، «مستمری جنگ» یا War Pension یکی از ارکان اصلی نظام حمایتی از نظامیان و سربازان و نیروهای حاضر در جنگ است؛ کمکهزینهای که به سربازانی تعلق میگیرد که در جنگ آسیب دیدهاند یا پس از بازگشت با مشکلات مالی روبهرو هستند. این پرداختها نه فقط نوعی جبران خسارت، بلکه ابزاری برای حفظ کرامت و پایداری معیشتی کهنهسربازان به شمار میآید. دولتهای پیروز معمولاً برای قدردانی از فداکاری نظامیان خود، امتیازاتی چون اولویت در استخدام، معافیتهای مالیاتی، واگذاری زمین یا مسکن ارزانقیمت و کمکهزینههای تحصیلی و درمانی را ارائه میدهند.
در کشورهایی که دارای نظام سلامت عمومی هستند مانند بیشتر کشورهای اروپایی، کهنهسربازان از همان خدمات درمانی ملی استفاده میکنند، اما در مواردی مانند بیماریهای ناشی از خدمت یا آسیبهای جنگی، پوشش درمانی گستردهتر یا اولویت دسترسی برای آنها در نظر گرفته میشود. افزون بر حمایتهای دولتی، سازمانهای غیردولتی نیز نقش مهمی در پشتیبانی از رزمندگان ایفا میکنند. در انگلیس، نهادهایی چون SSAFA به خانوادههای کهنهسربازان خدمات مالی، مشاورهای و تجهیزاتی (ویلچر، بالابر و...) ارائه میدهند و خیریه Combat Stress نیز بهطور رایگان درمان اختلالات روانی ناشی از جنگ، از جمله PTSD را بر عهده دارد.
ملاحظات و چالشها؛ فاصله میان قانون و واقعیت
اگرچه سیاستهای حمایتی از کهنهسربازان در اغلب کشورها بهعنوان نشانهای از قدردانی ملی شناخته میشود، اما اجرای آنها همواره با چالشهای جدی روبهروست. میزان و کیفیت این حمایتها بهطور مستقیم با وضعیت اقتصادی کشور، اولویتهای سیاسی دولتها و توان مالی نظام رفاهی ارتباط دارد. در دوران بحران اقتصادی یا تغییر دولتها، این حمایتها گاه در اولویت دوم قرار میگیرند و کیفیت خدمات کاهش مییابد.
از سوی دیگر، تشخیص اینکه یک بیماری یا آسیب واقعاً ناشی از خدمت نظامی است یا خیر، فرآیندی پیچیده و زمانبر است که نیازمند ارزیابیهای تخصصی پزشکی و حقوقی است. این مسئله در بسیاری از کشورها موجب تأخیر در پرداخت مستمری یا بروز اختلاف میان نهادهای اجرایی و جانبازان میشود.
در کشورهایی که با جنگ داخلی یا درگیری مداوم مواجهاند، دشواری نظارت بر روند اجرای برنامهها، بوروکراسی سنگین و حتی فساد مالی، مانع از تحقق کامل اهداف حمایتی میشود. همچنین خانوادههایی که عزیزانشان را در میدان نبرد از دست دادهاند، اغلب نیازمند حمایتهای بلندمدت مالی، روانی و آموزشی هستند، اما در بسیاری از نظامها، این پشتیبانیها ناکافی و مقطعی است.
در نهایت، مسئله انتقال مزایا برای کهنهسربازانی که به خارج از کشور مهاجرت کردهاند نیز یکی از چالشهای حلنشده است؛ جایی که مرزهای جغرافیایی، پیوندهای عاطفی و مسئولیتهای دولت نسبت به خدمتگزارانش را در آزمونی دشوار قرار میدهد.
کرامت کهنهسربازان؛ آینه بلوغ یک جامعه
در سراسر جهان، کهنهسربازان تنها یادگاران جنگ نیستند، بلکه نماد ایستادگی و فداکاریاند؛ مردان و زنانی که امنیت امروز ملتها را با سالهای جوانی خود خریدهاند. در بسیاری از کشورها، حمایت از این قشر به عنوان بخشی از شأن ملی و حافظه جمعی در نظر گرفته میشود، نه صرفاً یک وظیفه اداری یا بودجهای. دولتها با پرداخت مستمری، ارائه خدمات درمانی و تسهیلات آموزشی و شغلی تلاش میکنند بار سنگین پس از جنگ را از دوش این افراد و خانوادههایشان بردارند. در کنار آن، نهادهای مدنی و خیریهها نیز نقش پررنگی در حمایت روحی، روانی و اجتماعی از این افراد دارند؛ از درمان اختلالات پس از جنگ گرفته تا مشاوره خانوادگی و بازگشت به زندگی عادی. اما فراتر از این اعداد و برنامهها رفتار جامعه با کهنهسربازان، شاخصی است از میزان بلوغ و انصاف اجتماعی. جایی که سرباز دیروز در ازدحام فراموشی گم نمیشود، احساس تعلق و همبستگی ملی جان تازه میگیرد. در حقیقت، صلح پایدار زمانی معنا مییابد که صدا و کرامت کسانی که برایش جنگیدهاند، همچنان شنیده و حفظ شود.
انتهای پیام/
نظر شما